loading...
الوند پاتوق,سایت تفریحی,پیشواز ایرانسل,اس ام اس
ap بازدید : 1264 پنجشنبه 12 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

بالاخره یه روز زنگ میزنم چین ،
اون یارو که گوشی رو برداشت گفت 你好
من میگم 陰莖 !
گوشی رو قطع میکنم . بفهمه دنیا دست کیه
ما خر نیستیم که این جنس های بنجلشو بندازه بهمون !
بعععله من یه همچین آدم وطن پرستی هستم
::
::
پر سودترین معامله ای که ما دهه شصتیها انجام دادیم
تعویض نون خشکه با جوجه رنگی بود
::
::
گفتم غم تو دارم گفتا ماشین چی داری
گفتم ماشین ندارم گفتا برو سیرابی
::
::
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم
و وختی میرم خونه عربده بکشم عیاااااال !
بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه:
آقامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههه شووووما تاج سره مایییی …
::
::
یاس ۹۲
از چی بگم از سامسونگی که شده سمبل رشادت
ایران شده واسش مثه صندوق تجارت
پس glx وطن کجاس نیس
با اینکه از جیب در میاد اما مجاز نیس
::
::
به مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات خاله
میگه :تیریپِ فامیل دوستی ور ندار،
پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست!
یه همچین دیدی نسبت بمن دارن
::
::
یادش بخیر وقتی معلم برای درس پرسیدن،
اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند حس معجزه بهمون دست میداد !
::
::
آخه چرا اینجوریه !
تهران به کابل ۱۵۰۰ کیلومتر
کابل به تهران ۱۵۰۰ کیلو متر
طبقه اول به هشتم : ۸ طبقه
طبقه هشتم به اول : ۸ طبقه
بچشنبه تا شنبه : ۲ روز
شنبه تا بچشنبه ۵ روز !
::
::
آیا میدانستید
اگر تانک رو تو دنده روشن کنین ، شلیک میکنه ؟!
::
::
این دخترا که ناخونای دست چپشون رو خیلی شیک لاک می زنن
وسطشم طرح میزنن خفن ، مینیاتور و نقش برجسته و …
اما دست راستشون رو میبینی انگار ساناز پنج ساله از تهران نقاشی کشیده …
اینا رو اذیت نکنید ، اینا دست چپشون ضعیفه !
::
::
یه بار هوا دو نفره بود ما سه نفری رفتیم بیرون !
آی ضایع شدااا
::
::
سرگذشت کلمه “سلام” به مرور زمان در اس ام اس
سلام علیکم
سام علیکم
علیکم
سلام
سلم
سم
س
::
::
از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟
اون اسب جواب نداد، سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت !
میدونید چرا؟؟ چون اسبا نمیتونن حرف بزنن !
نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن ؟
لابد دانشجو هم هستی؟؟
::
::
یکی از فانتزیام اینه که وختی تو راهرو دارم راه میرم بخورم به یه دختره
کل وسایلش بریزه زمین منم از کنارش رد بشم و بگم اووی مگه کوری ؟
همش که نباید بریم براش جمع کنیم بعد عاشقش بشیم بریم بگیریمش !!! والا …
::
::
یه بارم با مخاطب خاصـــــم رفتیم کــــوه
لبه پرتگــــاه پاهاش سُر خورد دستاشـــو گرفتم که نره
اما یاد این جملـــه افتادم که میگه عشقتـــــو رها کن اگه برگشت که
مال توئه اگه نه از اولــــم مال تو نبوده،
منم دستاشــو رها کردم دیگه برنگشت یعنی منــو نخواست بیشعور !
::
::
اعتراف می کنم بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که
روزهای بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر زانوم بود
مثل خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده
و وقتی قابلیت چکمه هام رو می دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمیشه
کلی کیف می کردم !
حس ماشین شاسی بلند بهم دست می داد …
::
::
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ !
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس !
::
::
میگم شما هم وقتی سیستمتون هنگ میکنه بهش التماس میکنین ؟!
من یه قولایی هم بهش دادم !
::
::
چهارشنبه کلیدم رو دانشگاه جا گذاشته بودم
دیروز رفتم ببینم پیدا میشه
یارو گفت مشخصات بده
گفتم چند تا کلید وصله به یه حلقه
گفت خودشه، بیا بگیر !
به ملت بدجوری فشار اومده
::
::
آینه بغل ماشین هم نشدیم که بعضیا از اونی که فکر میکنیم بهمون نزدیکتر باشن !
::
::
الان بچه ۴ساله از باباش gallexy note II میخواد
بعد ما یه فامیل داشتیم اسم بچش رضا بود
تا ۱۲سالگی هرکی میگفت سکوت علامت رضاست من فکر میکردم علامت اونه !
::
::
خوشبختی یعنی:
دمٍ پنجره واستی همینجوری که پسته میشکنی میخوری
زُل بزنی به پرایدت که ندزدنش !
::
::
اصلا ماهی عید اومده واسه مردن
::
::
من تا قبل از بفرمایید شام فک میکردم
ایرانیای خارج کشور همه شون تو ناسا دکتر مهندسن
::
::
هیچی هم بهتر از این نیس که لنگ ظهر از خواب بیدار شی،
ببینی تو خونه بوی قرمه سبزی میاد
::
::
یکی از فانتزیام اینه که وقتی بهم خوراکی تعارف کردن بگم:
«مرسی … الان میل ندارم»
لامصب این جمله خیلی با کلاسه
ولی نمی دونم چه حکمتیه که من همیشه و همه جا میل دارم !
::
::
پولام صفر شد بهم پول بده ایزد
با این وضع فقط باید پسته رو بلیسم
از چی بگم تو بهم بگو چی بگم خب
ما گفتیمو پراید دوباره ۷ میلیونی شد !
::
::
تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم
استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره…
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه…!؟
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد !

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    جنسیت شما چیست
    آمار سایت
  • کل مطالب : 93
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 24
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 188
  • بازدید ماه : 100
  • بازدید سال : 9,121
  • بازدید کلی : 1,419,521